English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5588 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
agct U ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
army genetal classification test U ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
defense classification U طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
downgraded U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
security classification U طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
declassification U از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
black designation U علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
army beta test U ازمون بتای ارتش
army alpha test U ازمون الفای ارتش
army class manager activity U سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
army general staff U ستاد عمومی ارتش
general issue U تدارکات عمومی ارتش
classification U طبقه بندی کردن طبقه بندی
classifications U طبقه بندی کردن طبقه بندی
evaluation rating U درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
black concept U علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
rating U طبقه بندی کردن درجه بندی
ratings U طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification U طبقه بندی [درجه بندی] فرش
oral trade test U ازمون شفاهی از اطلاعات عمومی افراد
classifications U طبقه بندی رده بندی
classification U طبقه بندی رده بندی
regrade U تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
test scaling U مقیاس بندی ازمون
ordering test U ازمون رده بندی
sorting test U ازمون دسته بندی
color sorting test U ازمون دسته بندی رنگها
card sorting test U ازمون دسته بندی برگه ها
denomination U طبقه بندی
denominations U طبقه بندی
division U طبقه بندی
classifications U طبقه بندی
typification U طبقه بندی
divisions U طبقه بندی
stratification U طبقه بندی
bracket U طبقه بندی
sorting U طبقه بندی
taxonomy U طبقه بندی
systemization U طبقه بندی
taxonomies U طبقه بندی
classification U طبقه بندی
assortment U طبقه بندی
assortments U طبقه بندی
low grade U کم طبقه بندی
grading U طبقه بندی
claimant agency U شعبه کارپردازی شعبه تعیین امادو تجهیزات عمومی ارتش
layers U طبقه بندی کردن
classified U طبقه بندی شده
vendor rating U طبقه بندی فروشندگان
categorize U طبقه بندی کردن
graduating U طبقه بندی کردن
classifies U طبقه بندی کردن
categorized U طبقه بندی کردن
categorizes U طبقه بندی کردن
graduates U طبقه بندی کردن
rug classification U طبقه بندی فرش
categorizing U طبقه بندی کردن
graduate U طبقه بندی کردن
industrial classifications U طبقه بندی صنعتی
unclassified U طبقه بندی نشده
zootaxy U طبقه بندی جانوران
pigeonhole U طبقه بندی کردن
unclassified U بدون طبقه بندی
job classification U طبقه بندی شغلی
map classification U طبقه بندی نقشه ها
market grades and grading U طبقه بندی بازار
nondescript U غیرقابل طبقه بندی
job classification U طبقه بندی شغل
harmonic proportion U طبقه بندی متناسب
layer U طبقه بندی کردن
classify U طبقه بندی کردن
harmonic division U طبقه بندی متناسب
classifying U طبقه بندی کردن
nosology U طبقه بندی بیماریها
suborder U طبقه بندی فرعی
service rating U طبقه بندی پرسنلی
soil class U طبقه بندی خاک
speed rate increment U طبقه بندی سرعت
taxonomist U متخصص طبقه بندی
systemize U طبقه بندی کردن
standardization U همگونی طبقه بندی
classification of soil U طبقه بندی خاک
classificatory U مربوط به طبقه بندی
classification U طبقه بندی پیام
computer classifications U طبقه بندی کامپیوتر
budget classification U طبقه بندی بودجه
classifications U طبقه بندی پیام
secrets U طبقه بندی سری
secret U طبقه بندی سری
accounting classification U طبقه بندی حساب
classification of aggregate U طبقه بندی خاکدانه ها
categorises U طبقه بندی کردن
classification chart U نمودار طبقه بندی
classifiable U قابل طبقه بندی
to categorize U طبقه بندی کردن
aggroup U طبقه بندی کردن
categorising U طبقه بندی کردن
route classification U طبقه بندی جاده ها
categorised U طبقه بندی کردن
integrade U [طبقه بندی داخلی کردن]
restrict U بازداشت طبقه بندی مدارک
brussels nomenclature U طبقه بندی تعرفه برکسل
classes U طبقه بندی کردن رده
restricting U بازداشت طبقه بندی مدارک
classified items U اقلام طبقه بندی شده
classed U طبقه بندی کردن رده
classified material U مدارک طبقه بندی شده
classified items U اماد طبقه بندی شده
coinage U طبقه بندی بهای مسکوک
restricted data U اطلاعات طبقه بندی شده
topsecret U طبقه بندی به کلی سری
glossography U طبقه بندی و شرح زبانها
intergrade U طبقه بندی داخلی کردن
classing U طبقه بندی کردن رده
classified advertisement آگهی طبقه بندی شده
restricts U بازداشت طبقه بندی مدارک
class U طبقه بندی کردن رده
classification yard line U سایدینگ راه اهن طبقه بندی خط
systematist U متخصص فائده سازی و طبقه بندی
taxon U واحد طبقه بندی گیاهی یاجانوری
international classification of U طبقه بندی بین المللی بیماریها
assort U طبقه بندی کردن مناسب بودن
label U برچسب زدن طبقه بندی کردن
labels U برچسب زدن طبقه بندی کردن
labelled U برچسب زدن طبقه بندی کردن
labeling U برچسب زدن طبقه بندی کردن
access to classified material U دسترسی به مدارک طبقه بندی شده
accountable cryptomaterial U مدارک و وسایل طبقه بندی شده
street betting U جرم قمار و شرط بندی درمعابر عمومی
groups U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
stapled U فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
age grouping U طبقه بندی اقلام بر حسب عمرقانونی انها
staple U فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
grain size classification U طبقه بندی خاک از نظر اندازه ذرات
stapling U فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
reserve on board U مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
unified soil classification system (uscs U نوعی طبقه بندی خاک که به 51 قسمت تقسیم شده است
marshalling yard U محل تفکیک و طبقه بندی کالاها در مقصد یا مبداء حمل
unit citation U جشن طبقه بندی یکانها از نظر عملیات یاامادگی رزمی
phytography U طبقه بندی گیاهان روی زمین گیاه شناسی توضیحی وتشریحی
concurrently U مراجعه کنید به چهار طبقه بندی پردازندههای MIMD , MISD , SIMD , SISD ,
index U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
indexed U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
indexes U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
isochronous network U شبکهای که در آن تمام قط عات شبکه از یک ساعت عمومی استفاده می کنند تا زمان بندی یکسان باشد
prize fighting U درمحلهای عمومی برای جایزه که طرفین نزاع و شرط بندی کنندگان قابل تعقیب هستند
abc analysis U طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
gl U مخفف issue generalملزومات ارتش تدارکات ارتش
combined arms army U ارتش مختلط ارتش متشکل از نیروهای مرکب
groups U طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
group U طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
active army U ارتش پیمانی ارتش کادر ثابت
proficiency rating U طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
army classification battery test U ازمون کارایی پرسنلی ازمون قابلیت انفرادی
fault U یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
faulted U یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
faults U یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
army of occupation U ارتش فاتح ارتش اشغالگر
sorted U دسته کردن طبقه بندی کردن
grades U طبقه بندی کردن کلاسه کردن
types U ماشین کردن طبقه بندی کردن
resorts U جدا کردن طبقه بندی کردن
typed U ماشین کردن طبقه بندی کردن
break down U تجزیه کردن طبقه بندی کردن
resorted U جدا کردن طبقه بندی کردن
type U ماشین کردن طبقه بندی کردن
resort U جدا کردن طبقه بندی کردن
grade U طبقه بندی کردن کلاسه کردن
sort U دسته کردن طبقه بندی کردن
sorts U دسته کردن طبقه بندی کردن
general quarters U اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
introduced U بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduce U بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduces U بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introducing U بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
common hardware U ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
entresol U طبقه میان طبقه اول عمارت وطبقهای که باکف زمین برابراست
standardize U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardizes U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardised U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardizing U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardises U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardising U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
in service U درخدمت ارتش در ارتش
intermediate U آنچه در یک طبقه بین دو طبقه دیگر است
lower class U طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
lower classes U طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
red concept U جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
general porpose U کارهای عمومی مصارف عمومی
general orders U دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
shear box test U ازمون برشی با جعبه ازمون برشی جعبهای
to form into groups U دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
judge advocate general U رئیس دادرسی ارتش مشاور حقوقی وزارت جنگ یا وزارت دفاع مشاور حقوقی ارتش
Our building (high-rise) is a 20-storey ,but my apartment is on the third floor. U ساختمان ما 20 طبقه است ولی آپارتمان در طبقه سوم است
stratify U طبقه طبقه کردن
consolidated dining facility U تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
Recent search history Forum search
2New Format
1A hero can affect on the people.
1This clause summarizes general aspects on AT commands and issues related to them. For further information, refer to ITU-T Recommendation V.25ter
1ترجمه ی stirling numberبه انگلیسی؟
3service times
1اجزای تشکیل دهنده سازمان
1ریاست عمومی اداره خدمات ملکی
1more technically difficult general ledger
1preppy
1but as an old harvard man my father could sit with the class of'26
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com